افزون شدن. طولانی شدن. دراز شدن: اگر به زهد زیادت شدی کسی را عمر کرا بدی به جمال و کمال دهر نظر. ناصرخسرو. و هر روز اسلام ایشان زیادت می شد تا همگان بر گذشت روزگار مسلمان شدند. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 117). گفتم دمی بگوشۀ چشمش نظر کنم چشمم در او بماند و زیادت مقام شد. سعدی. ...ترا می بینم و میلم زیادت می شود هر دم. حافظ
افزون شدن. طولانی شدن. دراز شدن: اگر به زهد زیادت شدی کسی را عمر کرا بدی به جمال و کمال دهر نظر. ناصرخسرو. و هر روز اسلام ایشان زیادت می شد تا همگان بر گذشت روزگار مسلمان شدند. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 117). گفتم دمی بگوشۀ چشمش نظر کنم چشمم در او بماند و زیادت مقام شد. سعدی. ...ترا می بینم و میلم زیادت می شود هر دم. حافظ
کنایه از کارهای عجیب کردن و کارهای اعجاب انگیختن. (برهان) (آنندراج). زیاده از طاقت در کاری کمال نمودن. (آنندراج). هنگامه کردن. غوغا کردن. آشوب کردن. کاری سخت خوب یا سخت بد کردن: قیامت میکنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی. سعدی. هیچ میدانی چه ها ای سروقامت میکنی میکشی و زنده میسازی، قیامت میکنی. محمدباقر ولد ابوعلی (از آنندراج). لحظه به لحظه در ستم غمزۀ او قیامتی میکند و ز کافری نیست غم قیامتش. کمال خجندی (از آنندراج)
کنایه از کارهای عجیب کردن و کارهای اعجاب انگیختن. (برهان) (آنندراج). زیاده از طاقت در کاری کمال نمودن. (آنندراج). هنگامه کردن. غوغا کردن. آشوب کردن. کاری سخت خوب یا سخت بد کردن: قیامت میکنی سعدی بدین شیرین سخن گفتن مسلم نیست طوطی را در ایامت شکرخایی. سعدی. هیچ میدانی چه ها ای سروقامت میکنی میکشی و زنده میسازی، قیامت میکنی. محمدباقر ولد ابوعلی (از آنندراج). لحظه به لحظه در ستم غمزۀ او قیامتی میکند و ز کافری نیست غم قیامتش. کمال خجندی (از آنندراج)
نادرست نویس غات شدن زبانزد وینرد شیر یا قات شدن مهره. پیوستن یکی از دو مهره خانه یک بمهره یا مهره های خانه دوازدهم با شش و بش متصل شده مهره ببالاترین مهره ها
نادرست نویس غات شدن زبانزد وینرد شیر یا قات شدن مهره. پیوستن یکی از دو مهره خانه یک بمهره یا مهره های خانه دوازدهم با شش و بش متصل شده مهره ببالاترین مهره ها